آمنه مستقیمی | شهرآرانیوز - با عبور از دهه اول و دوم محرم اوج عزاداریهای حسینی که به توصیه اهل بیت (ع) انجام میشود و رسیدن به دهه سوم این ماه و نزدیک شدن به ایام اربعین، فرصتی فراهم میآید تا در کنار جنبههای عاطفی، احساسی و حماسی واقعه عاشورا، عبرتهای آن را نیز بررسی کنیم و دریابیم چرا محرم، ماه پیروزی خون بر شمشیر است و چطور میتوان از وقوع عاشوراهای دیگر در تاریخ جلوگیری کرد؟! مسئلهای که در گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین سیدمهدی حائری زاده، خطیب و کارشناس مذهبی، به بررسی گذاشته شده است و مشروح آن در ادامه میآید:
نخستین عبرت نهفته در عاشورا آن است که بدانیم چه میزان پایبند ولایت هستیم و چقدر حاضر هستیم از اعتبار و آبرو، جان و مالمان برای، ولی خدا هزینه کنیم؟ دوم آنکه بدانیم آنها که در کربلا حضور داشتند، دیندار بودند و ظواهر شریعت را رعایت میکردند، اما قربة الی الله، حضرت اباعبدا... (ع) را به شهادت رساندند!
سومین عبرت عاشورا توجه به تفاوت نگاه بین لشکر امام (ع) و لشکر یزید است. این تفاوت در گفتار، رفتار و بینش آنها وجود داشت؛ تفاوت انسانها به تفاوت نگاه آنها بازمی گردد. علاوه بر این، باید بدانیم عاشورایی دیگر در آستانه تکوین است، امام حسین (ع) درباره وقوع عاشورا فرمودند: مردم شیطان را اطاعت و واجبات را رها کردند، حدود الهی تعطیل شده و دست درازی به بیت المال رایج بود. اینها عواملی است که بی توجهی به آنها و عبرت نگرفتنشان به عاشوراهای دیگر ختم میشود.
ولایت مداری و عدم ولایت مداری مهمترین عبرت عاشوراست که ریشه آن به معرفت به امام باز میگردد؛ بنابراین باید این معرفت به ویژه در عصر غیبت ایجاد و تقویت شود تا پای کار امام زمان (عج) بمانیم، البته کسب معرفت شرایطی دارد؛ شیخ صدوق (ره) میگوید معرفت هشت رکن اساسی دارد؛ اینکه بدانی امام معصوم واسطه فیض است، از جانب خدای متعال اختیار دارد و از خطا و اشتباه معصوم است. معاشرت با خوبان، اولیا و صلحا، مطالعه، توسل، فصل الخطاب و نصب العین قرار دادن عبرتهای عاشورایی معرفت افزا هستند و با برائت جستن از دشمنان اهل بیت (ع) در قلب، زبان، رفتار و پیمودن مسیر دشمنان است که به مقام معیت با معصوم (ع) در دنیا و آخرت دست مییابیم: «اَنْ یَجْعَلَنی مَعَکُمْ فِی الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ.»
بصیرت به منزله قطب نما و نمایشگر مسیر است که با وجود آن، هیچ غباری نمیتواند ما را از مسیر منحرف کند؛ اصلیترین مشکل و عامل زمینه ساز جنایات کربلا، نبود بصیرت بود. برای مثال دو برادر در کربلا حضور داشتند؛ یکی عمروبن قرظه انصاری و دیگری علی بن قرظه انصاری؛ عمرو در لشکر امام (ع) و به دلیل بصیرت جان فدایی ایشان بود و دیگری در لشکر عمربن سعد حضور داشت و به دلیل بی بصیرتی سپاه یزید را در شهادت امام معصوم (ع) همراهی کرد!
بنابراین اگر بصیرت باشد امام (ع) تنها نمیماند و مردم شیرینی و حلاوت دینداری را میچشند، اما اگر بصیرت، تبعیت و ولایت مداری نداشته باشیم، ولی خدا را تنها میگذاریم. چنان که مردم از امیرالمؤمنین (ع) غفلت کردند و حضرت (ع) فرمودند: من از شما خسته شدم و شما نیز از من خسته اید، خدا من را از شما بگیرد؛ چنین شد که پس از شهادت امیرالمؤمنین (ع)، کسی مانند حجاج بن یوسف حاکم کوفه شد که ۷۰ هزار شیعه را گردن زد! مردم روزی چند بار آه حسرت میکشیدند و سراغ امیرمؤمنان (ع) را میگرفتند. وقتی از، ولی خدا غافل شویم چنین مصائبی بروز میکند.
امروز مجموعه نهادهای فرهنگی اعم از سازمان تبلیغات اسلامی، حوزههای علمیه، ائمه جماعات و جمعه باید در موضوع جهاد تبیین با محور عاشورا ورود کنند؛ متأسفانه آن طور که باید و شاید در برخی منابر و برنامههای رسانهای دلایل وقوع عاشورا تبیین نمیشود تا مردم بدانند چه شد که سیدالشهدا (ع) به حسب ظاهر شکست خوردند؛ این در حالی است که دشمن درصدد است کار کوچک را بزرگ و دستاورد بزرگ را کوچک جلوه دهد و در جنگ رسانهای و مجازی امروز به تبیین نیاز داریم.
اساساً خروجی عاشورا و محرم سه چیز است: شور، شعور و شهود؛ شور همین عزاداری هاست که ویترین برای جذب حداکثری مخاطب محسوب میشود و اصل نیست؛ یعنی این پرچم و علم و عزاداری اصل نیست، بلکه اصل با معرفت به امام و شعور است، بنابراین اگر در این سطح بمانیم به عمق عزاداریها و کارکردهای آن دست نمییابیم؛ عمق عاشورا معرفت است که اگر نباشد، این واقعه تحریف شده و عزاداری از مسیر صحیح خارج و بیان مطالب موهن و موهوم رایج میشود. برای همین امام خمینی (ره) بر عزاداری سنتی یعنی سخنرانی با محور جنبههای تبیینی و سینه زنی با محور احساس و عاطفه تأکید داشتند و در نهایت شهود حس حضور است که انسان در خلوت و جلوت خود را در محضر امام (ع) ببیند و این حس حضور اجازه ندهد وی قصور و اشتباهی کند.
برای این اتفاق، باید به انتظارات امام زمان (عج) توجه کنیم. حضرت حجت (عج) این انتظارات را در دعای معروف «اللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الطّاعَةِ» بیان کرده اند، به هر میزان این توقعات را در زندگی فردی، اجتماعی و روابط فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خود حاکم کنیم، میتوانیم از خیمه عزای حسینی به خیمه گاه مهدوی راه بیابیم.